سفارش تبلیغ
صبا ویژن


از یک عباس

قانون مدل ریش و لباس دانشجویان اعلام شد
نوشته شده در 88/8/28:: 1:39 عصر

به گزارش رسانه‌نیوز، دانشگاه
آکسفورد که یکی از معروف‌ترین دانشگاه های جهان است، ضوابط خاصی را برای
پوشش دانشجویان خود در نظر گرفته و به معاون دانشگاه اختیار تام داده شده
تا تمامی مقررات مربوط به پوشش دانشجویان را در دانشگاه اجرا کند.
مقررات مربوط به پوشش دانشگاهی این دانشگاه به شرح زیر است:
- فارغ التحصیلان دانشگاه باید لباس بلند، گشاد و روپوش های رنگی مصوب دانشگاه را بپوشند.
-
اعضای دانشگاه نیز لباس بلندی را که معاون دانشگاه بعد از مشاوره ها و
صلاحدید با روسای دانشکده ها، انجمن های دیگر و موسسات تصویب کرده اند،
برتن کنند.
- افرادی که فارغ التحصیل دانشگاه های دیگر و دارای
مدرک آکسفورد هستند نیز باید این مقررات را رعایت کرده و لباس مناسبی با
کد دانشگاهی بپوشند.
- تمام مردان باید از کت و شلوار تیره، پیراهن سفید ساده کراوات و جوراب استفاده کنند.
-زنان نیز باید دامن تیره یا شلوار، بلوز سفید، کراوات سیاه، کفش سیاه و در صورت نیاز یک کت تیره بپوشند.

- دانشجویان می بایست در مراسم عمومی دانشگاه لباس رسمی بر تن کرده و از پوشیدن لباس های نامناسب پرهیز کنند.
-
مردان باید ظاهر مناسب و تمیز داشته باشند و لباس باز و بدن نما نامناسب
است؛ اندازه شلوارک ها باید تا زانو باشند؛ مو باید رنگ طبیعی داشته باشد
و از مدل های افراطی پرهیز شود؛ خط ریش ها نباید بیش از اندازه بلند باشند
بلکه باید مرتب کوتاه شده باشند.
- ریش، ریش بزی، گوشواره و دیگر موارد مشابه غیر قابل پذیرش است.
-
زنان نیز باید ظاهری آراسته و مناسب داشته باشند. لباس زنان نباید تنگ و
بالای زانو، پشت باز یا بدون آستین، باشد. اندازه لباس، دامن و شلوارک
باید تا زانو باشد.
- مدل مو و آرایش باید تمیز، مرتب و به دور از
مدل های افراطی و رنگ های غیر متعارف باشد؛ همچنین خالکوبی مجاز نیست و در
صورت وجود باید پوشیده باشد.
- برای همه، پوشیدن کفش در محیط های عمومی الزامی است.

کلمات کلیدی : دانشگاه، خبر
پیامها داغ کن - کلوب دات کام

اسب مورد نظر رام شد!
نوشته شده در 88/8/26:: 4:13 عصر

روزی روزگاری (1) در مرغزار های سرسبز داخل دانشگاه شاهد (2)، اسبی تنومندو تیزپا به اسم اینترنت می چرید که مورد رشک و حسادت دیگر دانشگاه های کشور و مایه مباهات و فخر فروشی دانشجویان دانشگاه شاهد بود. این اسب به خاطر تنومندی و رگی که از رخش داشت، هیچ کس موفق به رام شدن آن نشده بود و اصولا به  افراد خاصی سواری می داد. مسئولین شفیق و خیر خواه دانشگاه که تبعیض این اسب را در دادن سواری بر نمی تابیدند؛ تصمیم به رام کردن این اسب چموش و سرکش گرفتند و آن را سهمیه بندی عدالت کنند و تمام دانشجویان بتوانند بر آن حتی لختی سوار گردند.
مسئولین به فکر فرو رفتند و تعدادی نیز مستغرق گشته که چگونه با نیروی بشری بر این اسب متافیزیکی و فرا بشری فائق آمده و رامش گردانند. بعد تلاش و مجاهدت و کوشش های بسیار زمانی که امیدشان نا امید شده بود ناگاه یکی از میانشان یک پر سیمرغ رو کرد و دیگران را به بهت فرو برد. پر سیمرغ را که آتش زدند، ناگهان در شعله های آن کارت تبلیغاتی شرکت جادو جمبل پارس فن آور پدیدار گشت.(3)  ساحران و جادوگران آن شرکت طبق قانون اگر جادو نکنی جادوت می کنند متفق القول تنها راه حل معضل را طلسمی به اسم
IBSang Dialer
 دانستند. که همه اینترنت ندیده ای با گفتن دو ورد کوچک و راحت التلفظ شماره دانشجویی و کارت ملی قادر به اجرای آن بود.
هفت شب و هفت روز جشن گرفته شد و آن استر تنومند، آن نواده رخش، آن شکست داده وایرلس و کابلی و ای دی اس ال را در طناب پیچیدند و در غل و زنجیر قرار دادند.
از آن روز به بعد سیل دانشجویان ورد گو مانند کوهی بر گرده آن اسب فرود آمدند. دانشجویانی که تا به حال اسب سواری نکرده بودند دلشان می خواست برای امتحان که شده ورد بخوانند و سوارکاری را امتحان کنند. تقاضا برای سواری زیاد شد. درشکه ای بر آن اسب بستند و نور چشمی ها (4) را بر بر زین اسب سوار کردند و عوام را در گاری چپاندند.
عنودان بدگهر که چشم دیدن این اسب را در دانشگاه شاهد نداشتند، دست به نفرین کشیده و چهل شب در بیابان های اطراف دانشگاه به سلوک گذراندند تا اینکه حیله ها کاگر افتاد. بادپایی آن اسب روز به روز کمتر میگشت و بدن رخش نشانش بر اثر اوراد و طلسم ها هر روز نحیف تر می گشت تا اینکه لاکپشت های دانشگاه او را آدم حساب نمی کردند و در مسابقات سالانه لاکپشت دوانی به دلیل افت کیفیت مسابقات راه نمی دادند.
اینترنت، این اسب باوقار و اصیل، بعد از یک ماه لاک پشتی وار سینه خیز رفتن، تاب آن همه ورد و طلسم را نداشت دوام نیاورد و چند روز
پیش آخرین نفس هایش را کشید و در دم جان باخت. اما با تلاش تکنیسین های مجرب و مهندسان سخت کوش و گروهی پزشکی متشکل از جراح مغر، قلب ریه، اورتپد، دامپزشک، روانشناس حیوانات و روانپزشک و به مدد امداد های غیبی، روحی دوباره بر پیکر بی جان اینترنت دمیده شد و یکشنبه بعد از ظهر دوباره دانشجویانی دور از تمدن و ساکن در بیابان های قم که تنها وسیله ارتباطیشان با جهان خارج و مدینیت از دست داده بودند  به پای کوبی و قهقهه مستانه زدن پرداختند و بسیار خوشی رفت و به شکرانه این رحمت الهی نماز شکر به پای داشتند.
مسئولین سایت برای جلوگیری از تکرار سنگ کوب شدن اسب دست به تمهیداتی قابل توجه زدند:
1- هیچ دانشجویی حق استفاده از اینترنت را تا اطلاع ثالثی ندارد.
2- نور چشمی ها (5)شامل قانون بالا نمی شوند.
3- هر دانشجویی که جرأت به دخول در اصطبل اسب (6) را بکند، خونش به گردن خودش است.

مرکز اینترنت دید آن روز انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی جویی تا ببیند که عیب کار از چیست
مهندسان پس از مرمت اینترنت راه تکرار بر خطر بستند
یعنی دانشجویان سنگدل را پشت در ، علاف  بگذاشتند


پانویس:
1- زمانی حدود اوایل مهر ماه
2- تصوری خیالی از بیابان های داخل دانشگاه
3- شرکت مذکور اعلام نموده است برای شرکت در این امر شونصد تا گزینش و مصاحبه و کنکور داده است.
4و 5- دهک دهم دانشجویان، مرفهین بی درد، بچه مایه دارهای دارای لپ تاب؛ البته طبق شایعه ای این افراد در بدو ورود به دانشگاه به جای
flash ، یک عدد لپ تاب نو هدیه گرفته اند.
6- سایت های اینترنت دانشگاه



کلمات کلیدی : خاطرات روزانه، طنز، دانشگاه
پیامها داغ کن - کلوب دات کام

اینترنت را خدا آزاد کرد
نوشته شده در 88/8/24:: 11:57 عصر
سلام
اینترنت دانشگاه شاهد بعد از یک ماه با سرعت لاک پشتی راه رفتن چند روز آخرین نفس هایش را کشید و در دم جان باخت. اما با تلاش تکنیسین های مجرب و مهندسان سخت کوش دانشگاه و به مدد امداد های غیبی، روحی دوباره بر پیکر بی جان اینترنت دمیده شد و امروز بعد از ظهر دوباره دانشجویانی به دور از تمدن و ساکن در بیابان های قم که تنها وسیله ارتباطیشان با جهان خارج یا جهان مدرن و مدینیت از دست داده بود به ÷ای کوبی و قهقهه مستانه زدن پرداختند و به شکرانه این رحمت الهی نماز شکر به پای داشتند.
پیوست: به دلیل به روز نشدن وبلاگ در این چند روز واقعا معذرت می خواهیم.


کلمات کلیدی : خاطرات روزانه، طنز، دانشگاه، خبر
پیامها داغ کن - کلوب دات کام

مشاع یعنی همه چیز، همه چیز یعنی مشاع
نوشته شده در 88/8/1:: 10:52 صبح

کمیته انظباتی دانشگاه شاهد لحظاتی پیش در پی شکایت چند تن از دانشجویان اعلامیه زیر را صادر کرد:
################
بسمه تعالی
درپی شکایت چند تن از دانشجویان در باره امتناع بعضی افراد دانشجو نما در دادن لوازم شخصی مانند دمپایی برای استفاده مشاعی افراد خوابگاه، دستورات زیل از این لحظه لازم الاجرا است.
1. دانشجو باید التزام و اعتقاد عملی به اصل دمپایی مشاع است را داشته باشد.
2. هر گونه حرکت مذبوحانه چون علامت گذاشتن روی دمپایی، زنجیر کردن دمپایی زمان ورود به نمازخانه یا سایت اینترنت، بقل کردن دمپایی ممنوع بوده و با فرد مرتکب به بزه به شدت برخورد خواهد شد.
3. در صورت تخلف از دستورات فرد دانشجو نما، بدون تشکیل کمیته انظباتی، از دانشگاه اخراج خواهد شد.
###############
خوب باید بگویم در خوابگاه شهید آوینی چیزی به اسم خصوصی (لا اقل برای سال بالایی ها) وجود ندارد. ما در اتاقمان شش نفریم و در روز اول مهر دارای 6 دمپایی بودیم. 5 یا 6 مهر بود که من به سایت آمدم دمپایی هایم را عوض کردند فردای آن روز دمپایی هایم را از جلو در اتاق بردند و دیگر نیاوردند. دمپایی محمد رضا 10 تا 12 مهر در نماز خانه تعویض شد و دمپایی های را که باقی مانده را که آورد معلوم شد مال یکی از بچه های اتاق بغل که از او بلند کرده اند. دمپایی های مجید در سایت برداشته شد، ما منتظر ماندیم که کدام دمپایی باقی می ماند که با تعجب دیدیم که دو جفت دمپایی و یک لنگ کفش جا ماند ( معلوم نیست سه نفر چگونه از سایت بیرون رفته اند). دمپایی های رسول را یکی از هم سوئیتی ها برده بود که بعدا الحمدللله پیدا شد. هادی به خاطر نو بودن دمپایی هایش همیشه دمپایی به بغل راه می رفت و احمد نیز از ترس اصلا دمپایی هایش را برد. کلا تا 18 مهر همه ما هم اتقی ها یک بار تحت تأثیر قانون مشاعات قرار گرفتیم.
کار از دمپایی گذشته و به غذا و ظروف نیز رسیده از آشپز خانه سوئیت یک صبحانه کامل با متخلفات، چند قاشق و چنگال، نمکدان، چند بشقاب و قابلمه به مشاعات پیوست.
البته ما هم ساکت ننشستیم و به همسایه های خودمان که چند بار ظرف ها و لوازم ما را اشتباها یا به صورت غریزی با لوازم و ظروف خود اشتباه گرفته بودند تذکر دادیم که یکی از آنها عصبانی شده و دمپایی های نو خود را به اتاق ما کوبید و ما نیز به تلافی دمپایی ها او را دو هفته بازداشت کرده تا او در حسرت دم پایی هایش بسوزد.
 



کلمات کلیدی : خاطرات روزانه، طنز، دانشگاه
پیامها داغ کن - کلوب دات کام

دانشگاه شاهد
نوشته شده در 88/7/23:: 11:3 صبح

این دانشگاه  در منتها الیه مرز تهران با قم قرار دارد، به طوری که خودمان هم نمی دانیم در قم هستیم یا تهران. زیاد در نقشه دنبال مکان این دانشگاه نباشید چون در هیچ نقشه ای که در خرازی ها (مشهدی لوازم تحریر فروشی) به فروش می رسد یک بار هم پیدا نشده که ما کیف کنیم و آن را به رخ دیگران بکشیم. کنار این دانشگاه انبار و کارگاه ساخت سطل های زباله شهرداری است و بعد از آن دیگر هیچ دشت کویر و بیابان قم انتظار شما را می کشد. تا عوارضی آزادراه قم-تهران راهی نیست. اگر به حرم امام خمینی آمده باشید، این دانشگاه را در سمت دیگر بزرگ راه خلیج فارس خواهید دید. سه چهارم این دانشگاه بیابان و بقیه به صورت ناعادلانه بین دانشکده ها و فضای سبز تقسیم شده است.
تنها راه زنده ماندن در این دانشگاه یک سلف می باشد و یک بوفه می باشد که چند روز پیش در آتش سوخت. مفید به ذکر اینکه غذاهای سلف بر خلاف دیگر دانشگاه ها قابل خوردن بوده و با آن قیمت ارزانش خوشمزه نیز می شود. بعد از چند بار تناول غذاهای سلف معده یتان سر شده و غذاها را با راحت الحلقوم اشتباه خواهید گرفت.
  

سلف برادرانآشپزخانه

سلف اساتید

 و این هم عکس هایی از بوفه سوخته: 1؛2؛3؛4؛5؛6؛7؛
خوابگاه دانشگاه با اینکه ارزان می باشد ( سالی 135 تومان ناقابل) و البته جدید الاحداث (1383) ، دارای امکانات رفاهی زیادی می باشد مثل، یک لگن یا طشت در حمام برای شستن لباس ها، دو اجاق گاز بدون سرشیر، یک عدد یخچال با در بسته نشدنی برای یک سوئیت، یک عدد تلوزیون قفل خورده بدون کنترل برای کل یک بلوک،  یک عدد آب سرد کن برای مسابقه، هر دانشجویی که موفق به بیرون آوردن آب سرد از آن شود یک عدد لب تاب جایزه خواهد گرفت، سوئیت ما به دلیل کسالت افراد از دور مسابقه حذف شده است، دانشجویان بلندگو سر خود هنرمند تقلید صدا در نصفه های شب ، یک کتابخانه برای دانشجویان رشته تاریخ، نماز خانه و دو عدد سالن مطالعه بدون میز و صندلی. یک سایت اینترنت که از 30 سیستم اش 20 تا آن یا به اینترنت وصل نیستند یا موس ندارند یا صفحه کلید.
روزی مسئولین دانشگاه به فکر زدن یک نماد برای دانشگاه افتادند و شروع به ساخت یک آمفی تئاتر برای دانشگاه کردند، اما در وسط کار دلشان برای پرندگان بیچاره دانشگاه سوخت و آن را تبدیل به یک لانه پرنده کردند تا ثوابی نصیبشان گردد.

آمفی تئاتر

البته این دانشگاه یک استخر در حد تیم ملی دارد( تیم ملی بسکتبال نه فوتبال) که 49.5 متر طول و 25 متر عرض دارد و فقط یک متر کم دارد که برای مسابقات جهانی مورد استفاده قرار گیرد. البته در تابستان اردو تیم ملی شنا در آن برگزار می شود. سیستم تصفیه آن در خاورمیانه تک می باشد به طوری که عمق 7 متری آب را می توان دید.
شاید فکر می کنید چون این دانشگاه مصاحبه برای قبولی دارد، محیط سخت گیرانه ای است؛ نه خیر این جا آزادی به تمامی معنا برای دانشجویان وجود دارد. به قولی خود دانشجویان ارادی یا غیر ارادی  از این آزادی ها استفاده نمی کنند. البته خیلی ها به اصل خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو را تا درب دانشگاه رعایت کامل می کنند. با وجود این آزادی دانشگاه محیط سالمی است و اصلا با دانشگاه کناری (دانشگاه آزاد) از زمین تا آسمان فرق می کند؛ البته آنجا نیز خیلی ها به اصل فوق احتذام کافی و کامل می گذارند. کافی است به درصد جمعیتی که در صفوف نماز جماعت چه در مهدیه و چه در خوابگاه حاضر می شوند توجه کنید.
البته مشکلی که وجود دارد اینکه در ظهر وقت سرویس دهی سلف سرویس درست برابر اذان ظهر و در غروب وقت پخش غذای سلف سرویس خوابگاه و شروع کلاس های شنا درست برابر وقت اذان مغرب است.



کلمات کلیدی : دانشگاه
پیامها داغ کن - کلوب دات کام

<برای دریافت کد کلیک کنید>