سفارش تبلیغ
صبا ویژن


از یک عباس

مشاع یعنی همه چیز، همه چیز یعنی مشاع
نوشته شده در 88/8/1:: 10:52 صبح

کمیته انظباتی دانشگاه شاهد لحظاتی پیش در پی شکایت چند تن از دانشجویان اعلامیه زیر را صادر کرد:
################
بسمه تعالی
درپی شکایت چند تن از دانشجویان در باره امتناع بعضی افراد دانشجو نما در دادن لوازم شخصی مانند دمپایی برای استفاده مشاعی افراد خوابگاه، دستورات زیل از این لحظه لازم الاجرا است.
1. دانشجو باید التزام و اعتقاد عملی به اصل دمپایی مشاع است را داشته باشد.
2. هر گونه حرکت مذبوحانه چون علامت گذاشتن روی دمپایی، زنجیر کردن دمپایی زمان ورود به نمازخانه یا سایت اینترنت، بقل کردن دمپایی ممنوع بوده و با فرد مرتکب به بزه به شدت برخورد خواهد شد.
3. در صورت تخلف از دستورات فرد دانشجو نما، بدون تشکیل کمیته انظباتی، از دانشگاه اخراج خواهد شد.
###############
خوب باید بگویم در خوابگاه شهید آوینی چیزی به اسم خصوصی (لا اقل برای سال بالایی ها) وجود ندارد. ما در اتاقمان شش نفریم و در روز اول مهر دارای 6 دمپایی بودیم. 5 یا 6 مهر بود که من به سایت آمدم دمپایی هایم را عوض کردند فردای آن روز دمپایی هایم را از جلو در اتاق بردند و دیگر نیاوردند. دمپایی محمد رضا 10 تا 12 مهر در نماز خانه تعویض شد و دمپایی های را که باقی مانده را که آورد معلوم شد مال یکی از بچه های اتاق بغل که از او بلند کرده اند. دمپایی های مجید در سایت برداشته شد، ما منتظر ماندیم که کدام دمپایی باقی می ماند که با تعجب دیدیم که دو جفت دمپایی و یک لنگ کفش جا ماند ( معلوم نیست سه نفر چگونه از سایت بیرون رفته اند). دمپایی های رسول را یکی از هم سوئیتی ها برده بود که بعدا الحمدللله پیدا شد. هادی به خاطر نو بودن دمپایی هایش همیشه دمپایی به بغل راه می رفت و احمد نیز از ترس اصلا دمپایی هایش را برد. کلا تا 18 مهر همه ما هم اتقی ها یک بار تحت تأثیر قانون مشاعات قرار گرفتیم.
کار از دمپایی گذشته و به غذا و ظروف نیز رسیده از آشپز خانه سوئیت یک صبحانه کامل با متخلفات، چند قاشق و چنگال، نمکدان، چند بشقاب و قابلمه به مشاعات پیوست.
البته ما هم ساکت ننشستیم و به همسایه های خودمان که چند بار ظرف ها و لوازم ما را اشتباها یا به صورت غریزی با لوازم و ظروف خود اشتباه گرفته بودند تذکر دادیم که یکی از آنها عصبانی شده و دمپایی های نو خود را به اتاق ما کوبید و ما نیز به تلافی دمپایی ها او را دو هفته بازداشت کرده تا او در حسرت دم پایی هایش بسوزد.
 



کلمات کلیدی : خاطرات روزانه، طنز، دانشگاه
پیامها داغ کن - کلوب دات کام

<برای دریافت کد کلیک کنید>